برای دیدن، برای شنیدن

یک پنجره که مثل حلقه‌ی چاهی، در انتهای خود به قلب زمین می‌رسد.

برای دیدن، برای شنیدن

یک پنجره که مثل حلقه‌ی چاهی، در انتهای خود به قلب زمین می‌رسد.

ایمان بیاوریم به آغاز خنده‌های تو.

الان فقط یه چیزو می‌خام، یه چیزو از تهِ دل می‌خام. فقط یه چیز و اون اینه که مطمئن باشم. مطمئن باشم، سرخوشی اطمینان بدوه توی تمام بدنم، لَختِ خوبی‌م کنه، یله بدم بهت و سیگار بکشم. عوضِ این حسِ گهی که می‌زنه به تمام فکرم، می‌زنه به انگشتام وقتی باهات دست می‌دم، می‌زنه به فنجونِ قهوه‌ام، فقط اطمینانه رو می‌خام. نه چیزی بیشتر و نه چیزی کمتر.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد